اولین پارچه ایرانی
اولین پارچههای ایرانی به دوران باستان و به ویژه به تمدنهای هخامنشی و ساسانی برمیگردند. در این دورهها بافندگی و تولید پارچه به عنوان یک هنر مهم در ایران شناخته میشد. دوره صفویه، عصر طلایی صنعت پارچه بافی ایران بود. در این زمان پارچههایی که به عنوان پارچههای ایرانی شناخته میشدند، عمدتاً شامل زربفت و ابریشم بودند. زربفت نوعی پارچه بافته شده از الیاف ابریشم و طلا یا نقره است. این پارچه به دلیل درخشش و زیبایی خاصش در مراسمهای رسمیو لباسهای اشرافی مورد استفاده قرار میگرفت. پارچههای ترمه، مخمل و قلمکار از دیگر پارچه های مشهور ایرانی است. این مقاله به معرفی پارچههای ابریشمیو سوزن دوزی و تأثیر فرهنگ ایرانی بر نقوش پارچهها میپردازد.
تاریخچه پارچه ابریشم
باید گفت زمان دقیق پرورش کرم ابریشم در ایران مشخص نیست. عدهای معتقدند که پیشینه ابریشم در ایران به قبل از دوران شاپور دوم، یعنی قرن چهارم میلادی باز میگردد. پرورش کرم ابریشم و بافت پارچه ابریشمیاز زمان پیش از هخامنشی تا به امروز در ایران متداول بوده است.
1. رونق نوغانداری در دوران اسلامی
با آغاز دوران اسلامیدر ایران صنعت نوغانداری رو به ترقی گذاشت. در پی یورش مغولان در قرن هفتم بسیاری از زمینهای کشاورزی ویران شد. اما تولید ابریشم در بسیاری نقاط ایران ازجمله گیلان به بقای خود ادامه داد. تولید ابریشم خراسان در نیشابور و سبزوار در دوره حکومت سربداران به طوری افزایش یافت که گاهی در برخی مبادلات دولتی از ابریشم خام استفاده میکردند. تولید ابریشم مازندران در قرن نهم هجری به میزان بالایی میرسد. در این میان، ابریشم بافی یزد از کیفیت و شهرت بالایی برخوردار بود و به هند، ترکستان و سایر سرزمینهای شرق صادر میشد.
2. تأثیر حمله مغول و ادامه تولید ابریشم در ایران
ابریشم در دوره صفویه بهعنوان کالایی استراتژیک مورد توجه قرار گرفت و تأثیر زیادی بر فرهنگ و جغرافیای گیلان گذاشت. گیلان بهعنوان یکی از خاستگاههای مهم ابریشم ایران، در عصر صفوی به جهانی شدن ابریشم کمک کرد و بازرگانان اروپایی را به تجارت با ایران تشویق کرد. موقعیت جغرافیایی ایران در جاده ابریشم نیز به صادرات محصولات ابریشمیکمک شایانی کرد. پس از سقوط صفویان، ابریشم گیلان دچار خسارتهای جدی شد. در اواسط قرن نوزدهم، اولین کارخانه مدرن ابریشمکشی در زمان ناصرالدین شاه قاجار تأسیس شد. اما فعالیت آن پس از مدت کوتاهی متوقف گردید. در زمان احمد شاه قاجار، بیش از 100 کارخانه ابریشمکشی در گیلان تأسیس شد که موجب شکوفایی صنعت ابریشم در این استان گردید. با این حال، در اواخر دوره قاجار به دلیل بیتوجهی و شیوع بیماری پبرین، تولید ابریشم کاهش یافت.
3. ثبت جهانی پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم
احداث کارخانه حریربافی و مراکز ترویجی در دوره پهلوی تلاشهایی برای احیای ابریشم بود. اما پس از انقلاب، به دلیل مشکلات اقتصادی و عدم کنترل واردات، تولید و فروش ابریشم کاهش یافت. با این حال، علاقهمندی کشاورزان و شرایط اقتصادی اخیر مانع از بین رفتن این میراث شد. در سال 2022، «پرورش کرم ابریشم و تولید سنتی ابریشم برای بافندگی» به نام ایران و چند کشور دیگر به ثبت جهانی رسید.

پارچههای سوزن دوزی
طی بررسیهای باستانشناسی در کناره جنوبی دریای خزر، تاریخ سوزن دوزی به حدود 8هزار سال قبل باز میگردد. پارچههای سوزندوزی شده در ایران نه تنها نمایانگر زیبایی هنری هستند، بلکه بخشی از هویت فرهنگی این سرزمین را تشکیل میدهند. متخصصان تعاریف مختلفی برای سوزندوزی ارائه دادهاند. میتوان سوزندوزی را هنری نامید که به وسیله نخ و سوزن، نقوش بر روی پارچه دوخته میشود. طبق این تعریف، سوزن دوزیهای متنوعی در مناطق مختلف رواج دارد که میتوان به زرتشتیدوزی، زریدوزی، ممقاندوزی، سیاهدوزی، درویشدوزی، ترکمندوزی و بلوچدوزی اشاره کرد. در دوران صفوی، هنر سوزندوزی ایران به اوج خود رسید و پارچههای زربفت با نقوش پیچیده و زیبا تولید شدند. در دوران معاصر هنر سوزن دوزی در ترکیب با طرحهای مدرن هم چنان طرفداران خود را دارد.
نقش پارچه در فرهنگ ایرانی
فرهنگ ایرانی به عنوان یک عنصر کلیدی در طراحی نقوش پارچههای ایرانی، تأثیر عمیق و گستردهای بر روی این هنر دارد. این تأثیرات نه تنها در انتخاب رنگها و الگوها، بلکه در مضامین و مفاهیم فرهنگی که در این نقوش به تصویر کشیده میشوند، مشهود است. از دوران باستان، نقوش گیاهی و جانوری به وفور در بافت پارچهها دیده میشد که نشاندهنده ارتباط عمیق انسان با طبیعت بود. با ورود اسلام به ایران، هنر پارچهبافی دچار تحولاتی شد که تحت تأثیر آموزههای اسلامی و فرهنگهای مختلف قرار گرفت. نقوش پارچههای ایرانی نه تنها نمایانگر زیباییشناسی هنری هستند، بلکه به عنوان یک ابزار فرهنگی برای انتقال مفاهیم اجتماعی، تاریخی و مذهبی عمل میکنند. باورها، اسطورهها و آداب و رسوم مختلف هر منطقه تأثیر مستقیمی بر طراحی این نقوش داشتهاند. نقوش پارچههای ایرانی را میتوان به سه دسته کلی تقسیم کرد:
نقوش گیاهی
این نقوش معمولاً نماد زندگی، باروری و زیبایی طبیعت هستند. در فرهنگ ایرانی، گیاهان مقدس محسوب میشوند و استفاده از آنها در هنر نمایانگر ارتباط انسان با طبیعت و احترام به آن است. درخت زندگی و سرو از نقوش پرکاربرد در پارچههای ایرانی هستند. درخت زندگی نمایانگر ارتباط انسان با طبیعت، باروری و جاودانگی است. از سوی دیگر، سرو ریشه در آیینهای باستانی، دین زرتشت و اشعار فارسی دارد. سرو نمادی از جاودانگی، استقامت و آزادگی است.
نقوش انسانی
در دوره صفوی، استفاده از تصاویری از شخصیتهای مذهبی و داستانهای اساطیری در طراحی پارچهها رایج بود که نشاندهنده پیوند عمیق میان هنر و دین در فرهنگ ایرانی است. در پیکرنگاری، هنرمندان با الهام از متون دینی و فلسفی، نقوشی را طراحی کردهاند که بیانگر اعتقادات و ارزشهای فرهنگی جامعه است. نقوش انسانی در مجالس رزم و شکار، بزم و روایات داستانی تصویر میشدند یا به شکل شاهزادگان قاجار در پردههای تزیینی به کار میرفتند.
نقوش حیوانی
سیمرغ یکی از پرندگان افسانهای است که در ادبیات فارسی به عنوان موجودی با قدرتهای فراطبیعی شناخته میشود. سیمرغ نماد حکمت، آگاهی و قدرت و نشاندهنده پیوند میان زمین و آسمان است.
نتیجه
هنر و صنعت پارچهبافی در ایران پیشینهای طولانی دارد. نقوش پارچههای ایرانی ریشه در اسطورهها، باورها و عقاید، آداب و رسوم و شرایط اجتماعی و جغرافیایی دارد. هر دوره تاریخی با ویژگیها و تأثیرات خاص خود بر روی این نقوش تأثیر گذاشته است که این امر نشاندهنده غنای فرهنگی ایران زمین است.